کرونا خاموشها را روشن کرده است
کرونا باعث شده تا بعضی اختلالهای خاموش شناخته شده یا اختلالهای خفیف، حاد شوند. برای مثال ممکن است فرد دچار خلق افسردهخو بوده باشد که به دلیل این شرایط به افسردگی حاد یا اساسی تبدیل شود. ممکن است فرد به تمیزی اهمیت بدهد اما کرونا این حالت را به وسواس تمیزی تبدیل کند.» به گزارش
کرونا باعث شده تا بعضی اختلالهای خاموش شناخته شده یا اختلالهای خفیف، حاد شوند. برای مثال ممکن است فرد دچار خلق افسردهخو بوده باشد که به دلیل این شرایط به افسردگی حاد یا اساسی تبدیل شود. ممکن است فرد به تمیزی اهمیت بدهد اما کرونا این حالت را به وسواس تمیزی تبدیل کند.»
به گزارش ایسنا، روزنامه همشهری نوشت: «اگر یک سال پیش، کسی زندگی یک سال بعد ما را برایمان تعریف میکرد، وحشت میکردیم. بعد میخندیدیم و فکر میکردیم به تازگی فیلمی علمی – تخیلی دیده یا تحت تأثیر مطالعه بعضی از کتابها، داستانسرایی میکند اما همه آن چه در بسیاری از کتابها و فیلمهای علمی – تخیلی دیده یا خوانده بودیم با شیوع «ویروس کرونا» به حقیقت پیوست. دیگر در «در آغوش گرفتن»، «دیدار»، «دورهمی»، «گردش و خرید» و … رفتارهای امن و آرامبخشی نبودند. حالا باید هر کسی زندگی را با تمام مصائب آن، به تنهایی به دوش میکشید. دردناکتر این که، فرد مبتلا به کرونا، باید حداقل به مدت ۱۵ روز، به تنهایی دوره بیماری را طی میکرد و … . همه این «به تنهاییها» قطعا روی روان انسان، به عنوان موجودی که ذاتا به زندگی جمعی عادت دارد، تأثیر منفی گذاشته و میگذارد. علاوه بر این که فرهنگ شرقی، این حد از دوری و جدایی را تاب نمیآورد. درباره تأثیرهای منفی و احتمالا مثبت شیوع کرونا، با حامد واحدی اردکانی، روانشناس و دارنده دکترای روانشناسی سلامت، گفتوگویی انجام دادیم.
از همان روزهای نخست شیوع کرونا، مسجل شد که ویروس کرونا، از نفسها و ذرات بزاق پراکنده شده از فرد مبتلا که حتی نمیداند به بیماری مبتلاست، به دیگران و به عزیزترین آدمهای زندگی او منتقل میشود. این نخستین ضربه بود، یعنی این که با این حساب باید از همه فاصله میگرفتیم؛ درست در زمانی که از هر وقت دیگری به کنار هم بودن، بیشتر نیاز داشتیم. اجبار به «رعایت فاصله» برای انسان که موجودی ذاتا اجتماعی است و از همه مهمتر برای نژاد شرقی که محبت برای او به شکل خاصتری معنا شده، زندگی را و تاب آوردن شرایط را دوچندان سخت کرد.
حامد واحدی درباره این تغییر شرایط میگوید: «کرونا، اثرهای منفی و در مواردی، مثبت بسیاری بر زندگی مردم سراسر جهان داشته است؛ چرا که الگوی رفتاری و زندگی آنها را دستخوش تغییر کرد؛ تغییرات خلقی افراد و افزایش سطح اضطراب و استرس از شاخصترین اثرات منفی کرونا بر زندگی نوع بشر بود.»
از جمع، جدا ماند
«انسان موجودی ذاتا اجتماعی است. به این معنا که گونه انسان، همیشه به شکل جمع یا کلونی زندگی کرده است. این خصلت ذاتی را میتوان از زندگی چند خانواده در روستایی کوچک تا کلانشهرها دید. به این ترتیب ویروس کرونا با ذات انسان با نسخه اصلی او درافتاده است؛ چراکه انسان باید بر خلاف ذات خود، از جمع فاصله بگیرد.» واحدی پس از این توضیحها ادامه میدهد: «در پی این تغییر شاهد تغییرات خلقی در افراد بوده و هستیم که افسردگی یکی از تغییراتی است که به شکل ثانویه و در پی تغییر خلق به وجود آمده است. بنابراین کاهش تعاملات اجتماعی و اثرات روانی ناشی از آن مهمترین تأثیر کرونا بر زندگی است.»
محرکها خاموش شدهاند
بهانهداشتن مهم است. این بهانه میتواند دیدار عزیزان، انجام یک کار خاص تا حتی نوشیدن چای در فنجان جدید باشد؛ بهانهای که موتور محرک ما در ابتدای روز یا حتی برای عمری زندگی است اما کرونا، بهانهها یا محرکها را از ما گرفته است. واحدی در این باره توضیح میدهد: «کاهش تحریکهای محیطی، از دیگر اثرهای منفی کروناست؛ مثل خودرویی که برای حرکت به استارت نیاز دارد، اگر سنسورهای ادراکی انسان نیز تحریک نشوند، کارکرد مناسب خود را از دست میدهند. در رکود و خمودگی کرونا، این تحریکهای محیطی کمتر شده است.»
واحدی با مثالی ادامه میدهد: «به غیر از تعاملات اجتماعی، همه ما پیش از شیوع کرونا به فعالیتهای فردی یا جمعی مانند خرید، تفریح، ورزش، سرگرمیهای آموزشی و … مشغول بودیم که با شیوع کرونا متوقف شده یا باید آنها را با ترس یا به شکل محدود انجام دهیم. این تغییر رویه، باعث کاهش تحریکهای محیطی و کاهش ترشح هورمونهای شادیآور – به ویژه درباره ورزشکردن – شده و تغییر خلق را همراه دارد. اگر تا پیش از کرونا سالن بزرگ ورزشی باشگاه محیط دوستداشتنی برای ورزش و معاشرت بود، با شیوع کرونا، باید ورزش را فراموش میکردیم یا در فضای محدود خانه – آن هم با رعایت حال همسایهها – آن را انجام میدادیم. این اضطرار و بسته بودن، عامل دیگری برای کاهش انگیزههاست.»
اضافهبار شناختی، استرسزاست
شاید خندهدار به نظر برسد اما شما هم وقتی فیلمی را میبینید ناخودآگاه دچار استرس میشوید که چرا آدمها ماسک ندارند؟ یا بارها پیش از بیرون رفتن از منزل همراه داشتن ماسک و الکل و … را کنترل میکنید؟ «استرس، از فاصله بین شرایط محیطی و میزان توانایی ما به وجود میآید.» این روانشناس پس از توضیح درباره خاستگاه تولد استرس در روان ما ادامه میدهد: «تواناییهای هر فرد، محدود است. پیش از شیوع کرونا، ما با دغدغههای مختلف زندگی – بسته به میزان تواناییهای خود – درگیر بودهایم. پس از شیوع کرونا، به آن دغدغهها، نگرانیهای جدیدی مثل فراموش نکردن ماسک، الکل، دستکش، زمان مناسب خرید، دوری از کانونهای آلودگی و … اضافه شده است. این مسئله، باعث ایجاد «اضافهبار شناختی» (Cognative overload) شده که همین امر، افزایش میزان استرس را به دنبال دارد.» او اضافه میکند: «با بالارفتن میزان استرس شاهد بروز مشکلات روانشناختی و مشکلات جسمی هستیم. در واقع استرس میتواند روی عملکرد سیستم ایمنی تأثیر منفی گذاشته و زمینهساز ایجاد مشکلات جسمی علاوه بر روانشناختی شود.»
هراس، اضطراب میآورد
«ترس (fear) با هراس (phobia) متفاوت است. ترس، هیجانی طبیعی است که همه باید آن را داشته باشیم تا جانمان از خطرات در امان بماند، اما هراس یا فوبیا با ترس متفاوت است.» واحدی ادامه میدهد: «در فوبیا یا هراس، فرد از عواملی که ممکن است باعث بروز بیماری کرونا شده یا یادآور این بیماری باشند، هراس بیمارگونه یا فوبیا دارد. فوبیا نوعی اختلال اضطرابی است که ابعاد مختلف زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد.» این روانشناس اضافه میکند: «به دنبال فوبیا ممکن است چند اختلال بروز کرده و اصطلاحا همآیندی داشته یا فرد دچار اختلال اضطرابی فراگیر یا GAD شود. علاوه بر این، محدودیت (در بحث اکنون ما محدودیت ناشی از کرونا) میتواند زمینه ایجاد خشم و پرخاشگری شود. به این دلیل که فرد نمیتواند تکانههای درونی را که پیش از این محدودیت به شکلهای مختلف مانند تحرک بدنی، فعالیت کاری، معاشرت و … تخلیه میکرده، تخلیه کرده و به تعادل برسد. محدودیتهای ناشی از کرونا، این امکان را محدود کرده و تکانههای تخلیه نشده به ناگاه به شکل خشم و پرخاشگری بروز میکنند.»
کرونا خاموشها را روشن کرده است
بدون این که بدانیم، ممکن است به بعضی اختلالها دچار باشیم. برای مثال استرس، وسواس، نوعی هراس و … . اتفاقاتی مانند کرونا که «محرک» روان به شمار میروند، باعث بروز این اختلالها میشوند. واحدی در این باره این طور توضیح میدهد: «کرونا باعث شده تا بعضی اختلالهای خاموش شناخته شده یا اختلالهای خفیف، حاد شوند. برای مثال ممکن است فرد دچار خلق افسردهخو بوده باشد که به دلیل این شرایط به افسردگی حاد یا اساسی تبدیل شود. ممکن است فرد به تمیزی اهمیت بدهد اما کرونا این حالت را به وسواس تمیزی تبدیل کند.» واحدی ادامه میدهد: «به همین دلیل مراجعه و کمک خواستن از درمانگران افزایش یافت. به این ترتیب، اگر تا پیش از این افرادی به اختلالی دچار بودند و آن را نمیدانستند، کرونا باعث شد این اختلال مشخص شده و افراد درصدد درمان آن برآیند.»
فرهنگ را تغییر داد
«کرونا، اثرهای مثبت ناخواستهای بر فرهنگ جوامع مختلف داشت که ازجمله تغییر در فرهنگ بهداشتی آنهاست. بسیاری از مردم از راههای انتقال بیماری آگاه نبودند یا این که بهداشت فردی یا اجتماعی را بهدرستی رعایت نمیکردند اما کرونا، ناخواسته تأثیر مثبتی بر شناخت راههای انتقال بیماری و مراقبتهای بهداشتی داشته است.» تصور نمیکردیم که زمانی خرید فقط شکل اینترنتی پیدا کند. این که در خانه بنشینیم و برای یک سطل ماست و یک بطری شیر، دست به موبایل و اینترنت شویم. از آن طرف صاحبان مشاغل نیز باور نمیکردند که بتوان به شیوه دیگری کسب درآمد کرد. واحدی توضیح میهد: «تا پیش از کرونا، تصور امکان انجام بعضی کارها یا ادامه بعضی مشاغل به شکل کنونی دور از انتظار بود اما کرونا خلاقیت افراد را بارور و بیدار کرد. برای مثال دورکاری برای بعضی از مشاغل نهتنها تعریف نشده بود، بلکه اصلا کار کردن به این شیوه در تصور افراد نبود. اما همه این تغییرات بعد از کرونا اتفاق افتاد.»
از درمانگر، کمک خواستند
«کرونا، عامل برانگیزاننده برای شروع آگاهی و درمان بود.» این روانشناس با این مقدمه ادامه میدهد: «احتمال وجود اختلال روانی در همه افراد وجود دارد اما شاید عامل محرکی برای شناسایی و درمان آن وجود نداشته باشد و فرد تا سالها با آن اختلال دست به گریبان باشد. کرونا همان عامل محرک بود؛ چراکه باعث شد بسیاری از بیماریهای پنهان روانی آشکار شده و درصدد درمان آن برآیند. در واقع کمک کرد تا بعضی افراد بار روانیای که سالها به دوش میکشیدند را شناسایی کرده و آن را درمان کنند.»
به اعتقاد واحدی، طبیعی است که زندگی پس از درمان، بهتر و آرامتر خواهد بود. در واقع شاید بتوان گفت ترس از مراجعه به روانپزشک یا روانشناس به دلیل انگهای رایج اجتماعی، کاهش یافت و همین امر میتواند زمینه افزایش سطح سلامت روان جامعه شود. آن چه همیشه کمککننده است، ارائه راهکارهایی برای کنترل بهتر شرایط و رها شدن از رنج و عذاب جسمی و روانی است؛ بهویژه که کرونا بار اضافهای بر روان همه ما تحمیل کرده است. واحدی درباره راهکارها میگوید: «نخستین مسئله پذیرش موارد «کنترلپذیر» و «کنترلناپذیر» است. موارد کنترلپذیر آنهایی است که ما میتوانیم درباره آنها کاری انجام دهیم ولی مواردی هستند که در حیطه کنترل ما نیستند و پذیرش این امر بسیار مهم است. از خودمان بپرسیم اصلا ما درباره این موضوع کنترلی داریم که برای جلوگیری از وقوع آن اقدامی انجام داده و برای آن استرس داشته باشیم؟ در بسیاری موارد افراد به دلیل ضعف اطلاعاتی درباره امکان انجام یا نداشتن امکان آن، دچار استرس میشوند؛ بنابراین نخستین قدم پذیرش تواناییها و امکان کنترل مسائل است.» واحدی درباره تأثیر اطلاعرسانی بر کاهش استرس افراد میگوید: «اطلاعرسانی درست و کامل درباره مسائل میتواند از استرس افراد کم کند؛ به این معنی که افراد متوجه شوند که در چه مواردی امکان انجام چه کارهایی را دارند.»
تمرین فاصله از هر نظر
«شاید بد نباشد در این دوران، علاوه بر فاصلهگذاری اجتماعی، فاصلهگذاری ذهنی را هم تمرین کنیم.» واحدی پس از این توضیح، میگوید: «زمینه خشم و پرخاشگری بعضی از افراد ناشی از ناتوانی آنها در ورود به حریم خصوصی دیگران است اما باید یاد بگیریم که به «حریم خصوصی» افراد احترام بگذاریم. اگر افراد درباره شرایط خود توضیحی نمیدهند، فاصله را حفظ کرده و به این حریم احترام بگذاریم. یکی از راهکارهای حفظ سلامت جسم و روان، رعایت و احترام به فاصلهگذاری فیزیکی و ذهنی با دیگران است.»
انتهای پیام
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰